دوسش ندارم
شب که می شود
زانوهایت را در اغوش بگیری
دیوار شود تگیه گاه سر پر ز خیالت
و در دل بگویی...
راستی چقدر دلم برایش تنگ بود تمام روز
نظرات شما عزیزان:
شب که می شود
زانوهایت را در اغوش بگیری
دیوار شود تگیه گاه سر پر ز خیالت
و در دل بگویی...
راستی چقدر دلم برایش تنگ بود تمام روز
نظرات شما عزیزان: